اینجا همه چی در همه!!!!

شماره 2 u love me


وقتی که نوجوان بودم، یک شب با پدرم در صف خرید بلیط سیرک ایستاده بودیم. جلوی ما یک خانواده پرجمعیت ایستاده بودند. به نظر می رسید وضع مالي خوبي نداشته باشند . شش بچه مودب که همگی زیر دوازده سال داشتند و لباس هايي کهنه در عین حال تمیـز پوشیده بودنـد. دوتا دوتا پشت پدر و مادرشان، دست همدیگر را گرفته بودند و با هیجان زيادي در مورد برنامه ها و شعبده بازی هایی که قرار بود ببینند، صحبت می کردند.
وقتی به باجه بلیط فروشی رسیدند، متصدی باجه از پدر خانواده پرسید: چند عدد بلیط می خواهید؟ پدر خانواده جواب داد: لطفاً شش بلیط برای بچه ها و دو بلیط برای بزرگسالان. متصدی باجه، قیمت بلیط ها را اعلام كرد .
پدر به باجه نزدیکتر شد و به آرامی از فروشنده بليط پرسید: ببخشید، گفتید چه قدر ؟!متصدی باجه دوباره قیمت بلیط ها را تکرار کرد. ناگهان رنگ صورت مرد تغيير كرد و نگاهي به همسرش انداخت . بچه ها هنوز متوجه موضوع نشده بودند و همچنان سرگرم صحبت در باره برنامه هاي سيرك بودند . معلوم بود که مرد پول کافی نداشت. و نميدانست چه بكند و به بچه هايي كه با آن علاقه پشت او ايستاده بودند چه بگويد . ناگهان پدرم دست در جیبش برد و یک اسکناس بیست دلاری بیرون آورد و روی زمین انداخت. سپس خم شد و پول را از زمین برداشت، به شانه مرد زد و گفت: ببخشید آقا، این پول از جیب شما افتاد! مرد که متوجه موضوع شده بود، همان طور که اشک از چشمانش سرازیر می شد، گفت: متشکرم آقا.
مرد شریفی بود ولی درآن لحظه برای اینکه پیش بچه ها شرمنده نشود، کمک پدرم را قبول کرد...
بعد از این که بچه ها به همراه پدر و مادشان داخل سیرک شدند، من و پدرم آهسته از صف خارج شدیم و به طرف خانه برگشتيم و من در دلم به داشتن چنين پدري افتخار كردم و آن زيباترين سيركي بود كه به عمرم نرفته بودم .
ثروتمند زندگی کنیم به جاي آنكه ثروتمند بمیریم.

نوشته شده در جمعه 21 مهر 1391برچسب:ثروتمند,ساعت 16:20 توسط ShiVa|

چادر سرتون کنین رو بگیرین برین تو خیابون به خانومای بد حجاب تذکر بدین. سکته می کنن

یه آگهی استخدام از طرف یه شرکت معتبر با مدت تماس یک هفته تو روزنامه بدین شمارشم بذارین.

ﺗﻮﯼ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﺍﮔﻪ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﯿﻦ ، ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯿﻦ ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯿﺎﯼ ؟

ﺍﻭﻥ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﻛﻨﻪ .

ﺑﻬﺶ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺪﯾﻦ ﻭ ﺑﮕﯿﻦ : ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﺟﺎ ……ﺯﺩﯼ؟

ﺑﻌﺪﺵ ﺩﺭ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﻨﺪﯾﻦ ﻭ ﺑﺮﯾﻦ

اگر کسی توی خیابون تف انداخت بلافاصله صورتتون رو بگیرید و بگید «اخ» (یعنی آب دهن طرف افتاد رو صورتت و میتونید دعوا راه بیاندازید).

دوست دخترتان را به بیرون ببرید و از مسیرهای دارای گشت ارشاد گذر کنید تا قلب دوست دخترتان بایستد و موجب خنده و شادی شما شود.

قبل از اینکه قربانی بره حموم برید تو حموم سر دوش رو باز کنید(قسمتی که پیچی هست) بعدش تا اونجایی که میشه کره بچپونید توش ولی حواستون باشه زیاد نریزین که سوراخاشو بند بیارید.. خوب حالا ببندینش و منتظر شید طرف بیاد دوش اب گرم بگیره و حسابی چرب بشه

دومین باری که با دوست پسر/دوست دخترتون قرار دارید ، از این پودرا هست که ایجاد دل پیچ و اسهال می کنن ( مُسهِل ) همراتون ببرید و آب میوه یا قهوه ، … بخواهید و وقتی برای هر دو نفرتان خرید در فرصتی مناسب پودر را در آب میوه اَش یا … ریخته و صبر کنید و لذت ببرید
توجه : اگر رابطه تان ادامه دار بود هیچ وقت اعتراف نکنید

روی دیوار سفید خونه همسایه با حروف بزرگ بنویسید: لطفا اینجا چیزی ننویسید

یه مردم آزاری تو روزای امتحان اینکه تو برگه پاسخنامه جوابهارو در هم بنویسی ,بیچاره استاد هی از این صفه به اون صفه می کنه دنبال جواب سوال ۳

توی فروشگاه بارکد همه چیزهایی را که برداشتین رو خط خطی کنید تا اسکن نشه

بچه ها هروقت رفتید سینما فیلمای عشقولانه و احساسی ، یه کوکا کولا ۲٫۲۵ لیتری ببرین با خودتون هر ۵ دقیقه یبار یه قلپ نوشابه یه عاروق مشتی … فیلمو اختصاصی ببینین لذذذتشو ببرین !!!!!

با سارایدار مدرسه رفیق بشید تا وقتی بفهمید سیگار مورد علاقش چیه بعد یک نخ بخرید و توش سیگارت کار بذارید و بهش تعارف کنید .البته طرف زیاد پیر نباشه که ممکنه منجر به مرگش بشه

تو دانشگاه وقتی خانمها واسه خودشیرینی CD فیلم به دفتر فرهنگ می دن بورو اونارو با فیلمهای بالای ۱۸ سال عوض کن که دیگه هوس خودشیرینی نکن

یک شب به دوستت زنگ بزن بگو من برادر فلانی ( دوست دختر طرف ) هستی و یهو سر فحش و بکش بهش اینقدر گیج می شه صدای شمارو تشخیص نمی ده فردا که باهاش بودی حرف و بکش طرف دوست دخترش . از صدای لرزیدن دست و پاش از خنده خودت و خیس می کنی

اگه صندلی شاگرد جلویی فلزی باشه خوراک گرفتن فندک زیرشه

یک آچارآلن(نوعی ابزار)ببرید مدرسه تو زمستون پیچ رادیاتور شوفاژ و شل کنید . ظرف ۱۵ دقیقه کلاس تبدیل به سونای بخار می شه

وقت خلوتی مدرسه تمام پلاکاردهای بالای سر دفاتر مثل مدیر و معاون و آبدارخونه و.. باهم عوض کنید فردا صدای خنده هاش میرسه

تو جمعی که وارد شدین سخت با بقیه روبوسی و سلام تعارف کنین بعد بگین این آنفولانزای نوع A هم مریضی کثیفیه ها ،‌چند روزه مارو از پا درآورده !!!!!

اسم خودتو یواشکی تو گوشی رفیقت به اسم دوس پسرش save کنیو هی دم به دیقه بزنگی قط کنی…

برین سوپر مارکت و یه تخم مرغ بگیرین دستتون و از فروشنده بپرسین این تخم مرغ تضمینیه؟ طرف هم که فکر میکنه کیفیتشو میگی میگه آره . شما هم وسط مغازه وایسین و تخم مرغ رو ول کنین رو زمین و بگین واااااااااااااااااای این که شکست. و سریع از محل حادثه فرار کنین.

چند تا از همکارات میخوان فقط دو سه ساعت اضافه کاری کنند و تو هم داری میری خونه.

بدون اینکه به کسی بگی از تلفن شرکت زنگ بزن به یه رستوران گرون قیمت و این که میگم سفارش بده:

۱- چلوکباب زعفرانی وِیژه سلطانی……. به تعداد……. پرسی ۲۰٫۰۰۰ تومان

۲- سالاد فصل وِیژه………. به تعداد………… ظرفی ۳۰۰۰ تومان

۳- نوشابه خارجی………… به تعداد………… هر عدد ۲۵۰۰ تومان

۴- نوشابه خانواده…. مشکی…. به تعداد………… هرعدد ۸۰۰ تومان

چیز دیگه هم نیاز بود خودت سفارش بده

زنگ بزنید چند تا دوستتون رو دعوت کنید به یه مهمونی ، که قراره یه دوست دیگتون بگیره ، بگید خودش نرسیده و اینا ، مهمونیه خوبیه ، گفته همه رسمی و شیک بیان ، ترجیحا هم دختر باشن تو دعوتیا هم پسر ، بگید برنامه ۹ به بعد هم هست ، و دیگه کاری نکنید ، بقیش خودش جور میشه

توکلاس توپ کاغذی درست کن هی بزن به بچه ها بعد یک گلوله کاغذی و فشرده کن و توش و پر از سوزت ته گرد کن و اونو خیلی آروم لای یک توپ بزرگتر بذار و زیاد مچالش نکن. وقتی بچه ها از اون توپ بازی قبلیت حسابی حرسی شدن این توپ آماده شدرو بزن تو سر کسی که ازش متنفری اونم تا بهش می خوره برش می داره می خواد خوب مچالش کنه و بزنه بهت . طفلک نمیدونه توی اون توپ چندتا سوزن منتظرشن. ماکه حال کردیم شمام امتحان کنیدو ببینید.

نوشته شده در سه شنبه 11 مهر 1391برچسب:بخند بابا,ساعت 19:25 توسط ShiVa|

 

یه سوال توی ذهنمه بدجور !!!

 

تصور کنین رفتین آمپول بزنین بعد اون دکتر آمپول رو وارد بدنتون کرده و داره

 

تزریق میکنه که یه دفعه یه عطسه خفن بکنین …

 

چی میشه اونوخت ؟؟؟

نوشته شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:آمپول,ساعت 20:20 توسط ShiVa|

آیفون ۵ هم اومد ، خاک بر سرت تو که هنوز نیومدی …
.
.
کاش وقتی یه چیز جدید به یخچال اضافه میشد واسمون یه نوتیفیکیشن میومد !
.
.
همه مخترعین میرن بهشت … به جز مخترع زنگ ساعت !!!
.
.
از اینکه فرزندانم در آینده چه باباى باحالی دارند واقعا بهشون غبطه میخورم !
.
.
از این به بعد میخوام یه دستکش آشپزخونه باد کنم هر شب از زیر لحاف بذارم بیرون تا این پشه ها باهاش مشغول باشن سرویس بشن !!!
.
.
فولادی ترین اراده رو کسی داره که برای حفظ سلامتیش به موقع از پای فیس بوک بلند بشه و بره دسشویی …
این آدم به جایی رسیده که لذتهای دنیا براش تموم شدست !!!
.
.
دانشجوی عزیز !
دوست تحصیل کرده ی من !
شمایی که فردا میخواین دکتر مهندس این مملکت بشین !
وااااقعا نمیدونی تو کلاس باید موبایلت رو خاموش کنی ؟
نمی بینی خوابیم !!!

نوشته شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:بخندیم,ساعت 20:18 توسط ShiVa|

به بعضی از دوستان هم باید گفت :
تردمیل میخوای چی کار ؟ اعصاب من که هست !
.
.
اینجور نباشه که هرکی از خونه باباش قهر کرد یک آلبوم بده بیرون …
حالا آلبوم به درک ، قهر کردن با پدر و مادر خیلی کار بدیه …
.
.
دزدگیرای ماشین ها همیشه برای سو تفاهم صداشون بلند میشه نه گرفتن دزد !
.
.
خواهرم از پله ها افتاده پایین ، عضلات کمرش کشیده شده !!!
از وقتی اینجور شده آب رو با نی میخوره …
خدایا من دیگه آرزویی ندارم …
.
.
همه نیمه ی گمشده و مکمل شونو پیدا کردن …
فصل دو نفره ها رسید ما هنوز متمم مون رو هم ندیدیم !
به ۳۰ درجه هم راضی شدیم دیگه ! نبود ؟؟؟ یه ۱۰ درجه ؟؟؟
.
.
داشتم ماشینو از توی حیاط میبردم بیرون یهو مامان بزرگم از توی بالکن داد زد :
+ ننه نیوفتی تو جوق
- گفتم جوق نه جوب
+ جوب نه جوووووووی
مامان بزرگم
من
لغت نامه دهخدا

نوشته شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:یه کم بخند,ساعت 20:17 توسط ShiVa|

میگن تو بهشت بعد جمعه شنبه نیست یه راس باز پنشنبه میاد …
.
.
ﻭﺍﺳﻪ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﺧﺸﮏ ﻭ ﭼﺮﺏ ﻭ ﻣﻌﻤﻮﻟﯽ ﻭ ﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﻭﻟﯽ ﻭﺍﺱ ﻣﻮﻫﺎﯼ ﮐﺜﯿﻒ ﺷﺎﻣﭙﻮ ﺩﺭﺳﺖ نه …
.
.
اینایی که با یه جمله مسیر زندگیشون عوض میشه ؛ فرمون زندگیشون هیدرولیکه فک کنم …
.
.
از والدین محترم تقاضا دارم وقتی توی یه محیط پر رفت و آمد بچه تون رو به صورت افقی بغل میکنین ، حتما کفشاشو دربیارین …
.
.
یکی از مشکلات دوران تحصیل اینه که وقتی گرسنت میشه نمیتونی درس بخونی ، وقتی هم که سیر میشی نمیتونی درس بخونی …
ولی مشکل اصلی تر اینه که حد وسط نداره ، یا گرسنه ای یا سیر !!!
.
.
شروع فصل حساسیت ، عطسه ، آویزانی دماغ ، یادآوری وحشت از شروع درس و مشق، آنفولانزا ، پنی سیلین و هزاران پدیده‌ی قشنگ دیگر مبارک باد …
.
.
یه دفتر خریدم ١١تومن ، موندم توش بنویسم یا قاب کنم بزنم به دیوار …

نوشته شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:بخند بابا,ساعت 20:15 توسط ShiVa|

روز اول مهر تنها کار مفیدی که انجام میشد نیمکت بندی بچه ها بود …
کوچولوها نیمکتای اول
درازا نیمکتای آخر
روز دوم باز هرکی هرجا دلش میخواس مینشست …
.
.
ﻣﻦ ﺍﺯ ﺍﻭﻟﻢ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺎﻱ ﺣﻔﻈﻲ ﻣﺸﻜﻞ ﺩﺍﺷﺘﻢ ، ﻋﻮﺿﺶ ﺗﻮ ﺩﺭﺳﺎﻱ ﻣﺤﺴﺒﺎﺗﻲ ﻛﻼ ﺭﻳﺪﻩ ﺑﻮﺩﻡ !!!
.
.
یه وختایی نمیرم دمه یخچال که پیشه من شرمنده نشه … خدا هیچ یخچالی رو شرمنده ی صاحبش نکنه …
.
.
من روانی عزت نفس کسانی هستم که شماره تلفنشونو پشت در توالت مینویسن …
.
.
یکی از دلایلی که من تا حالا نرفتم خارج اینه که اونجا یکشنبشون جمعه س ، جمعه همه حالش به اینه که جمعه باشه …
.
.
دخترایی که امسال دانشجو شدید ، هیچ فکر کردید که چی بپوشید ؟؟؟ .
.
به بعضیام باید بگی یه برنامه ای بزار دیگه نبینمت !
.
.
اینایی که برای تبریک تولد مینویسن HBD ، اینا خیلی آدمای مهمی هستن ، خیلی وقتشون کمه باید برن جونه چند نفرو همزمان نجات بدن …
.

نوشته شده در پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:[;,ساعت 20:14 توسط ShiVa|

به مامانم میگم سرم درد میکنه… میگه چرا ؟
میگم شاید تومور مغزی دارم …
میگه خفه شو ذلیل مرده … این حرفا چیه میزنی؟؟!!!
منظورش اینه که خدا نکنه عزیزم !!! ….البته فکر کنما!!!



دیشب داداشم تو خواب هذیون میگفت و جیغ میکشید …
رفتم تو اتاق میبینم بابام بالا سرشه !!
میگم خوب بیدارش کن !
میگه بذار کابوسشو ببینه ،
اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک میگیره….
بزار سه بعدیشم ببینه…
فک و فامیله داریم!!



تو یه مهمونی زن عموم برادرامو دیده یکی یکی اسم میبره میگی ایشالا عروسی آقا ... عروسی آقا ... به من که میرسه میگه ایشالا لیسانس بگیری !
بابا به کی بگم درس چه درد من می خوره ؟
فک و فامیل داریم؟



دیشب بابام میگه برو از اینترنت لیست دارایی رو بگیر.میگم خوب پدر من باید سایت بدی .داری آدرسشو؟میگه آره.گفتم بده.با اعتماد به نفس فراوان گفت:www.com



با فک و فامیل ، نشستیم اسم و فامیل بازی کردیم ،
دائیم برای میوه با “ی” نوشته ” یه کیلو خیار ” !!!!!!
همچین هم اصرار میکنه درسته که آدم شک میکنه حتما راست میگه



به بچه پسرخالم ميگم اسم بابات چيه؟ ميگه: گاو!! ميگم: عيبه، مگه آدم به باباش ميگه گاو؟ ميگه خودش هميشه بهم ميگه گوساله پس حتما خودش گاوه ديگه!!
فك و فاميل منطقي داريم ما؟! قدرت استدلالش منو كشته!!







 

نوشته شده در شنبه 1 مهر 1391برچسب:فک و فامیله,ساعت 19:13 توسط ShiVa|


آخرين مطالب
» ثروتمند
» بخند بابا
» آمپول
» بخندیم
» یه کم بخند
» بخند بابا
» [;
» فک و فامیله
» اس ام اس فلسفی 91
» رانندگی
» عطر
» زمان مکالمه
» اخطار
» تست
» همه یعنی همه
» امتحان شفاهی فیزیک در دانشگاه
» آخیییییییییییییییییییییی
» شن
» امید
» مردم آذربایجان تسلیت
» درک کردن
» دنی و نامه
» خواجه عبدالله انصاری
» برق
» اس ام اس
» فک و فامیله
» آیا میدانستید؟؟؟ سری جدید
» متولدین کدام ماه ها بیشتر عمر می کننده؟!
» پندهای طلایی انیشتن
» گل عجیبی به شکل میمون

Design By : Pichak